سفارش تبلیغ
صبا ویژن



رقیه ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
رقیه ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
رقیه ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998618
بازدید امروز : 109
بازدید دیروز :153
 RSS 

روضه خون بالای منبر میره

از زبون رقیه میگه :

بابا ؛ من پدربزرگم علی ِ که سر نماز انگشترشو به فقیر داد ؛

بابای مهربونم ؛ من عموم حسن ِ ؛ کریم اهل بیت ِ ؛

بابا ؛ من بابام حسین ِ ؛

بابایی خوبم ؛ ما کریم هستیم و کریم زاده ؛

اگه میگفت گوشواره مو میخواد خودم بهش میدادم ...

بابا حسین گوشام درد میکنه ...

این روضه منو از پا درآورد ... از اول محرم تا به امروز هر بار یادم اومده یه حالی شدم ...

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ...

یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 11:11 عصر روز یکشنبه 90 آذر 27